مامانم به درجه اى از آمادگى رسیده که تا میبینه لبام صورتى کمرنگِ مایل به سفید شده ن درجا خفتم میکنه و سرم وصل میکنه به رگِ بدبختِ آبکش شده م!
منو ببخش که رگِ من شدى. وقت خلقت باید مقاومت میکردى!
یعنى میتونستم کلکسیون متنوع و ارزشمندى از بیلبیلکاى سُرُم جمع آورى کنم و با چشماى اشک آلود به خلق خدا عرضه کنم!
* آنمى ینى کم خونى. خوش تلفظم هست میتونین بزارین اسم بچه تون.